مرتضی محمدی تادریا راهی نیست

دوست دارم برم کنار دریا
دوست دارم از اینجا دور باشم
بشینم ، گریه کنم ، ببندم
چشامو همیشه کور باشم ...
دریا ای دریا صدات میکنم
آخه آروم میگیرم کنارت
میام و تا صبح نگات میکنم
ببینم موجای بی قرارت ...
*
تا دریا راهی نیست
بی رویا تاریکی است
*
میدونم که میشنوی صدامو
روز من تاریکه مثل شبهات
امشب و دارم میام کنارت
ببری من و تو قلب تنهات ...
ببری میون عمق جونت
اونجایی که نیست کسی کنارم
دل سوختمو برات رو کنم
مث رگبار خزون ببارم ...
***
تادریا راهی نیست
بی رویا تاریکی است
***

خیلی درداست میدونم میدونی
خیلی حرفا تو دلم مرده ان
اومدم خسته تر از همیشه
میبینی گل هام چه پژمرده ان...
تو که هر روز میبینی طلوع و
به منم نشون بده یه نوری
تاریکی های دلم بمیرن
دریا ای دریا بگو چه جوری