متن ترانه
می بری هوش از سرم وقتی میای نگام کنی
من دلم پر می کشه یه بار دیگه صدام کنی
بس که من زندگی کردم دیگه با رویای تو
شب و روزم توی ذهنم پر شده از صدای تو
...
از وقتی رفتی
درو به روم بستی
فکرش هم نمی کردی
که از روی دلم رد شی
بسه
دیگه چشام شدن خسته
بس که نگام به این در بود
همش به روم بسته
...
خیلی بده بیای پیشم بهم بگی دیگه نیا
جلو چشم حتی یه بار تو حتی اسممم هم نیار نه دیگه من جونی دارم که بهت بگم پیشم بمون
از این به بعد معلوم شدش که راهی هم نیست بینمون
...
از وقتی رفتی
درو به روم بستی
فکرش هم نمی کردی
که از روی دلم رد شی
بسه
دیگه چشام شدن خسته
بس که نگام به این در بود
همش به روم بسته
مشاهده بیشتر
ایرانیا رو مجبور گردن غمناک بخون