متن ترانه
ای که بی تو شام من سحر ندارد
دلت از دلم مگر خبر ندارد
بازآ ببین که بی تو خون دل را
گریه می کنم ولی اثر ندارد
با دلی که مانده تنها
به که روکنم خدایا
بازآ که بی قرارم
که هوای گریه دارم
داد از غم جدایی
دردا که بی وفایی
ای یاد تو به دل همیشگی بگو کجایی
نام تو بر لب من
شام من از تو روشن
کی می رسد به سر بهانه ی شب جدایی
با دلی که مانده تنها
به که روکنم خدایا
بازآ که بی قرارم
که هوای گریه دارم
که دل از تو بر ندارم
مشاهده بیشتر