رضا قادر و دلوین چه حال خوبی

می زنه خورشید از پنجره
می خوره دستت به دستم گره

می گی نمی کنم اصلا ولت، خب منم یه جورایی دلو بستم بهت

یه نگاه با لبخند رو به من
تو که می خندی آب می شه قند تو دلم

می یای دنبالم هرجا برم
پررونشی ها ولی منم بد پایه ام

هو هو هو هو .... دیگه فقط مال منی تو
هو هو هو هو .... آره بی من جایی نری تو

هو هو هو هو ....... بیا پا بکوبیم آره رو ریتم
هو هو هو هو ....... چه حال خوبی حال خوبی

چه حال خوبی...... انگار تو آسمونیم.........

دوس دارم یک صبح بهاری رو نفهمیم آفتابه یا بارون
اینقد بهت بگم دوست دارم نفهمی حرفم راسته یا دروغ
میز بچینیم دور هم خوش و خرم ،. شیر ، چایی شیرین ، قهوه ،،نون و پنیر و سبزی ،ارده
ماچ میکنم لبایی که نرمه
ساده میگم بدون تو این دستا سرده
عاشق این دنیام که منو عاشق خودت کرده
ببین بدون تو این مغزه هنگه مرسی که هسی ماچ بع تو

لب دریا می کنم سازو کوک
میخونیم باهم از حس و حال خوب

دورمون خالی از غریبه ها می شه
می گذره چه زود این دقیقه ها پیشت

جنگل و آتیش و دریا و جوج
مرغابیا هم همه در حال کوچ
همینه کاش بزنیم تنی به آب
حالا بدو برو و مایوتو بردار بپوش

بی خیال جت اسکی و این آپشنا
دوتایی با هم می کنیم توی آب شنا

عشق بی تو فوله .........فقط خودمو خودت