متن ترانه
میشد مسیحایی فلک از اه شور انگیز من
گر دیده عالم بی وطنم در بانگ رستاخیز من
انگار پایان می گرفت یک عمر تنهایی من
وقتی مجرب میشد این طغیان عیسی خیز من
آواره گشته در ازل فریاد هر دم تشنه ام
تا راز گیتی میشنید ان مرغ شب آویز من
کوبیده شد در کبریا بر طبل سرخ حیرتم
بنیاد هستی می شود بیداد ناپرهیز من
میشد مسیحایی فلک از اه شور انگیز من
گر دیده عالم بی وطنم در بانگ رستاخیز من
مشاهده بیشتر