متن ترانه
از این شهر به اون شهر
واست نامه نوشتم که ببندی بار و بندیل و بیای پیشم بمونی
اگه سخته برات غمت نباشه خودم هستم
همین الان خودم میام فقط بده یه نشونی
چقدر قشنگه چشمات
شهر فرنگه چشمات
دست و دلم می لرزه چشمم میخوره به چشمات
میره میره میره دلم برات
واسه مهتاب تو نگات
تو فقط باشی خودم بشم فدات
می ره می ره می ره دلم کجا
یه جای دور مثل ناکجا
تو دلم رو بردی آخ چقدر به جا
زندگی بی تو برام مثل کویره
دل من تو دریای عشقت اسیره
نمیزارم این عشقو کسی بگیره
تو می دونی که چقدر من به تو پابندم
واسه خاطر تو از آدما دل کندم
تو شدی دلیل لبخندم
مشاهده بیشتر